اولین ها
٢٩آذر ..............اولین تماشای تلویزیون حامی 30آذر..............اولین باری که حامی ساعت12:30 شب خوابید و برای شیر ساعت 5:30 صبح بیدار شد. 2دی...............اولین مهمونی رسمی حامی(خونه خاله عادله و عموآرش) ٧دی...............اولین حمام حامی توسط مامان و بابا(عزیز دلم حموم و آب و خیلی دوست داری اصلا گریه نمی کنی) حامی جونم خیلی خوشمزه شدی وقتی بابائی برات قصه میگه کلی ابراز احساسات می کنی و میخوای حرف بزنی هر چی بلدی میگی آ ا کار جدیدی که یاد گرفتی این که دو تا لبت و بهم جفت می کنی از خودت صدا در میاری که خیلی بامزه هست هم ما ذوق می کنیم هم تو گلم وقتی بابا حسام باهات بازی می کنه و بخورمت بخورمت می کنه قهقهه می زنی گلم خیلی مزه دا...
نویسنده :
مامان مریم و بابا حسام
23:38