حامیحامی، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره

گل پسر مامان مریم و بابا حسام

اولین ها

٢٩آذر ..............اولین تماشای تلویزیون حامی 30آذر..............اولین باری که حامی ساعت12:30 شب خوابید و برای شیر ساعت 5:30 صبح بیدار شد. 2دی...............اولین مهمونی رسمی حامی(خونه خاله عادله و عموآرش) ٧دی...............اولین حمام حامی توسط مامان و بابا(عزیز دلم حموم و آب و خیلی دوست داری اصلا گریه نمی کنی) حامی جونم خیلی خوشمزه شدی وقتی بابائی برات قصه میگه کلی ابراز احساسات می کنی و میخوای حرف بزنی هر چی بلدی میگی آ ا کار جدیدی که یاد گرفتی این که دو تا لبت و بهم جفت می کنی از خودت صدا در میاری که خیلی بامزه هست هم ما ذوق می کنیم هم تو گلم وقتی بابا حسام باهات بازی می کنه و بخورمت بخورمت می کنه قهقهه می زنی گلم خیلی مزه دا...
27 دی 1390

اولین مسافرت حامی(26اذر)

سلام جون دلم جمعه 25 آذر وقتی بعد ازظهر از خواب بیدار شدی دیدم روی صورتت جوشهای ریز زده اول فکر کردم به خاطر گرماست چون خونه ما خیلی گرمه و پسر کوچولوی ما هم خیلی گرمائیه اما وقتی داشتم پوشکت و عوض می کردم دیدم تمام تنت از این جوشهای ریز قرمز زده خیلی ترسیدم خیای زیاد به منشی دکتر زهستانی زنگ زدم گفت چیزی نیست شاید به خاطر تبی باشه که چند روز پیش داشتی اما بازم نگران بودیم هم من هم بابا حسام ساعت تقریبا 10:30 شب بود وقتی پوشکت و باز کردم دیدم تو پی پی ات رگه های خون هست من و بابا خیلی ترسیدیم دوباره زنگ زدم به منشی گفت احتمالا به لبنیات آلرژی نشون داده بابا حسام هم رفت تو اینترنت و سرچ کرد حساسیت به پروتئین گاوی باعث میشه تو مدفوع رگه های خو...
11 دی 1390

ختنه حامی

سلام گل زندگی ما ببخشید که مامان دیر به دیر میاد تو وبلاگت مطلب میذاره نفس من امروز شنبه 3 دی 90 هست تازه فرصت کردم بیام و از ختنه ات بگم. 1شنبه 20 آذر از دکتر دهقان وقت گرفتیم برای ختنه ات من و بابا حسام و بابا حاجی بردیمت خیلی ترسیدی و گریه کردی الهی بمیرم شوکه شده بودی تا یک هفته وقتی می خواستم پوشکت و عوض کنم جیغ می زدی و گریه می کردی خیلی اذیت شدی گلم ببخشید اما بهتر شد که اینکارو زودتر انجام دادیم چون هر چی بزرگتر می شدی بذتر و سخت تر می شد. اون روز خیلی ترسیدی همش تو بغل من بودی حتی وقتی می خوابیدی هم از خودم جدات نمی کردم همون شور که بغلم بودی ناهار خوردم نذاشتم تکون بخوری که بیدار شی خدارو شکر تا شب خیلی بهتر شدی عمرم. 1شنبه ن...
3 دی 1390
1